شهيد محمد باقري

بازدید : 4359
زمان تقریبی مطالعه : 4 دقیقه
تاریخ : 09 آبان 1390
شهيد محمد باقري

شهيد محمد باقري

  زندگي‌نامه

در اولين روز دي ماه 1348 در خانواده‌اي مذهبي در روستـاي چـاه‌كـم بخش دستگـردان كه غبار محروميت چهره‌اش را گرفته بود فرزندي پا به عرصه دنيا نهاد كه نامش را محمد گذاشتند.

 دوران كودكي را در محيط ساده و بي‌آلايش در روستا سپري كرد به بركت اخلاص و ارادت والدين متدين خود به خاندان عصمت طهارت: خاصه سيد سالار شهيدان حسين‌ابن علي7عشق به قرآن پيامبر6 اهل بيت عصمت طهارت با جسم و جانش عجين گشت جلوه‌ي اين اُنس علقه همواره در تقيدش به انجام فرايض شعائر الهي در دوران بعدي زندگيش متجلي شد دوران تحصيلات ابتدايي كه فرا رسيد محمد در همان روستا وارد مدرسه پس از اخذ مدرك پنجم جهت ادامه تحصيل به عشق آباد مهاجرت نمود. دور از پدر مادر به تحصيلات خود تا اول دبيرستان ادامه داد.

او در طول دوران تحصيل خود در مدرسه‌ي راهنمـايي دبيرستان نوجواني بود خوش‌خلق، جدي، متين، متدين و آرام. بسيار نيكو با همكلاسي‌هاي خود رفتار مي‌نمود.

هيچ‌گاه كوچك‌ترين آزاري از ناحيه‌ي وي به ديگران نرسيد. با همه‌ي دانش‌آموزان مهربان بود همواره ادب و احترام را در تعامل با بزرگ‌ترها رعايت مي‌كرد.

ضمن همكاري با تشكل‌هاي اسلامي مدرسه علاقه وافري به حضور در جبهه‌ها  داشت آرزو مي‌كرد كه هر چه زودتر بتواند در راستاي تبعيت از فرمان امام‌1 در جبهه‌ها ي نبرد حضور پيدا كرده به نبرد با متجاوزين بعثي بپردازد و همين آرزو باعث شد كه در تابستان 1366 براي فراگيري يك دوره آموزش امدادگري جهت اعزام به جبهه عازم مشهد مقدس شود. پس از اتمام دو ماه آموزش خواست به جبهه اعزام شود كه پدر و مادر مانع شدند احترام شديد به آنها باعث گرديد كه قبول نمايد ولي فرمود اگر دفعه بعد اجازه ندهيد بدون اجازه خواهم رفت. لذا در نهايت رضايت آنها را جلب در 13 آبان 1366 عازم جبهه گرديد.

مدت مأموريت در جبهه تمام شد بعضي از دوستانش تسويه حساب كردند برگشتند ولي عشق به شركت در عمليات در نهايت شهادت باعث گرديد كه او مأموريت خود را تمديد نموده در جبهه بماند.

عمليات بزرگ بيت‌المقدس2 با رمز يا زهرا3 با هدف آزادسازي غرب شهر ماووت عراق در شمال سليمانيه شروع شد.

محمد نيز همراه ساير همرزمانش در لشكر 21 امام رضا 7 به عنوان امدادگر در منطقه حضور پيدا كرد سرانجام صبح روز 10/11/ 1366 در ماووت عراق در يك بمباران هوايي دشمن بعثي با قلبي مالامال از عشق الهي به سوي معبود پرواز كرد. پيكر پاك اين نوجوان بسيجي چند روز بعد از شهادت در شهرستان طبس بخش دستگردان تشييع در روستاي چاه‌كم به خاك سپرده شد.

 

  وصيت‌نامه

با سلام و درود فراوان بر يگانه منجي عالم بشريت مهدي موعود و نائب بر حقش خميني بت شكن و سلام و درود فراوان به خون پاك مطهر شهدا وصيت نامهام را آغاز ميكنم.

وصيت نامه را در حالي آغاز ميكنم كه خون بدنم و خون وجودم براي رسيدن به خدا به خروش آمده و گويي ميخواهد از بدنم پرواز كند. «انا لله وانا اليه الراجعون» و ما از خدائيم و به سوي او بر ميگرديم. در اين موقعيت كنوني كه در آمريكاي جنايتكار بر كشتن ملت محروم ما دراز شده است. من وظيفه خود را شناختم كه در اين راه شركت كنم و شما اي هموطنان گرامي از برادران ارجمندم به شما وصيت ميكنم كه نگذاريد خون مطهر شهدا پايمال شود و حتي نگذاريد كه آمريكاي جنايتكار يك وجب از وطن ما را بگيرد همه با هم خرمش كنيم و او را براندازيم. و شما پدر گراميم بايد من را حلال كنيد چون كه آنطور كه شما شايسته قدر داني بوديد از شما قدرداني نكردم. و همچنين مادر ارجمندم به شما وصيت ميكنم اگر ميخواهيد دشمن را خوشحال نكنيد و همچنين دوستان را ناراحت نكنيد برايم گريه نكنيد هر چند كه سخت است برايتان كشته شدن فرزندتان ولي قرباني شدن در راه خدا و در راه ائمه افتخاري بسي بزرگ است و در روش انبياء افتخاري بسي بزرگ است، كه شهيد هر شخص نميشود و شما همشيره گراميم اميدوارم كه مرا حلال كنيد.آري برادران جنگ يك آزمايش است كه خدا افراد لايق و شايسته را گلچين كند و آنها را با خودش به ملكوت اعلاء ببرد. اگر جنگ نبود اين افتخار بزرگ كجا نصيب من و امثال شما ميشد. پس بكوشيد از امتحان بزرگ رد نشويد و حيف همه شما هم بشويد. در اين موقعيت آمريكا و دشمنان بايد بدانند كه اگر چه بكشيم و چه كشته شويم پيروزيم و شما وليان افراد بي سرپرست به شما وصيت ميكنم با بچههاي يتيم چنان رفتار كنيد كه گويي پدر و مادرشان هستيد و اگر مسلمانيد امام را تنها نگذاريد. پایان

دیدگاه های کاربران

هیچ دیدگاهی برای این مطلب وارد نشده است!

ارسال دیدگاه